جدول جو
جدول جو

معنی نوشین گوار - جستجوی لغت در جدول جو

نوشین گوار(گُ)
نوشین. خوشگوار. گوارا:
روز یک نیمه کمند و مرکبان تیزتک
نیم دیگر مطربان و بادۀ نوشین گوار.
فرخی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوش گوار
تصویر نوش گوار
گوارا و شیرین مانند انگبین یا آب حیات، برای مثال نوش ساقیّ و جام نوش گوار / گرم تر کرده عشق را بازار (نظامی۴ - ۶۳۰)
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
شیرین سخن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
انوشیروان. نوشیروان. صورتی است ازنام انوشیروان. رجوع به انوشیروان شود:
هم سبب امن را رایت توکیقباد
هم اثر عدل را رای تو نوشین روان.
خاقانی.
عنصر نوشین روان عدل به عالم
هرمز دولت طراز تاجور آورد.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(شیمْ)
کنایه از شیرین:
چید از آن میوه های نوشین بار
خورد از آن شوشه های شیرین کار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گُ)
خوش گوار. (آنندراج). در گوارائی چون آب زندگانی، زیرا که چشمۀ نوش آب حیوان است. (فرهنگ فارسی معین). گوارا:
تا تو به رزمی چو زهر زودگزائی
تا تو به بزمی چو شهد نوش گواری.
فرخی.
موافقان را مهرت نبید نوش گوار
مخالفان را خشم تو زهر زودگزای.
فرخی.
مجلس افروز به نو باغ تو امروز شها
مجلس نو کن و نو گیر می نوشگوار.
فرخی.
آب حیوان چو شد گره در حلق
زهر گشت ارچه بود نوشگوار.
سنائی.
ز مرغزار قناعت قدم مبر کآنجا
نبات روح نواز است و آب نوشگوار.
مجیر.
نحل کآب عنب خورد بر تاک
آرد از لب شراب نوشگوار.
خاقانی.
نوش ساقی و جام نوش گوار
گرم تر کرده عشق را بازار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
روان شیرین جان شیرین، دارنده روان شیرین. توضیح اسم (انو شروان) را بخطا ازین کلمه دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوش گوار
تصویر نوش گوار
در گوارایی چون آب زندگانی (زیرا که چشمه نوش چشمه آب حیوان است) : (نوش ساقی و جام نوشگوار گرم تر کرده عشق را بازار) (نظامی. گنجینه گنجوی ص. 362)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوشین روان
تصویر نوشین روان
((رَ))
روان شیرین، جان شیرین
فرهنگ فارسی معین